10/12/2009 09:06:00 PM
می دونی ارزشمندترین حرفای دنیا کدوما هستن ؟ همون حرفایی که سخت گفته می شن ، هزاران بار در ذهن جویده می شن و تکرار می شن و تکرار می شن و تکرار ... و بعد باز هم همون جا می مونن ، می مونن تا وقتی که بهترین زمان ممکن برسه، تا بدرخشن ، تا تمام وجودت رو روشن کنن ، تا وقتی ذهنت رو ترک می کنن جای خودشون آرامش بذارن ، تا وقتی از زبونت پر می کشن سبک پرواز کنن ، لازم نباشه صدات رو بالا ببری تا مطمئن شی اوج می گیرن و می شینن جایی که باید بشینن ، همین حرفان که باید زده بشن ، همین حرفان که واسشون زندگی می کنیم ، برای رسیدن به اون لحظه ای که بگیمشون ، همینان که می شن زندگیمون ... از این حرفا زیاد دارم ، می دونم که تو هم زیاد داری ، می دونم ...
************************************************************************************
یه سوال ساده یه هفته است ، دقیقا یه هفته ی کامله که داره وجودم رو می خوره ، یه سوال فوق العاده کلیشه ای ، ولی باور کن همین سوالای کلیشه ای و تکراری هستن که هیچ وقت درست جواب داده نمی شن ، همینان که ازشون فرار می کنی و سادگی و تکراری بودنشون رو هم مسخره می کنی ، بعضی از این سوالا می تونن دیوونت کنن ! رسما اشکم داره در میاد !
می دونی سوال چیه ؟
قبلا گفته بودم ...
هدف ! هدف من چیه برای 10 سال دیگه ؟
نمی تونم جواب بدم.
خیلی تلخه که نمی تونم ذهنم رو درست جمع و جور کنم و ببینم واقعا چی می خوام.
خیلی سخته که آرزوهای پروانه ای کوچکم رو از ذهنم شکار کنم و بعد به خودم اونقدر باور داشته باشم تا به اندازه ی یه هدف بزرگشون کنم.
اونقدر اعتماد ندارم به خودم تا مطمئن بشم می تونم هدفی داشته باشم ... هر هدفی میاد جلوی ذهنم تا می خوام بنویسمش بهم می خنده ، می گه من به این بزرگی ! من به این تاری و ماتی ! آخه تو دختره ی دم دمی مزاج با این اعتماد به نفس فسقلیت چه جوری می خوای اسم منو بذاری هدف و بخوای بهم برسی؟
خیلی ذهنم درگیر این چیزا شده امشب.
آخر سرم می شینم چیزایی رو می نویسم که استاد دوست داره بخونه و خودم نمی دونم چرا نوشتم ...
می دونم آخر همین کارو می کنم !ه
************************************************************************************
یه سوال ساده یه هفته است ، دقیقا یه هفته ی کامله که داره وجودم رو می خوره ، یه سوال فوق العاده کلیشه ای ، ولی باور کن همین سوالای کلیشه ای و تکراری هستن که هیچ وقت درست جواب داده نمی شن ، همینان که ازشون فرار می کنی و سادگی و تکراری بودنشون رو هم مسخره می کنی ، بعضی از این سوالا می تونن دیوونت کنن ! رسما اشکم داره در میاد !
می دونی سوال چیه ؟
قبلا گفته بودم ...
هدف ! هدف من چیه برای 10 سال دیگه ؟
نمی تونم جواب بدم.
خیلی تلخه که نمی تونم ذهنم رو درست جمع و جور کنم و ببینم واقعا چی می خوام.
خیلی سخته که آرزوهای پروانه ای کوچکم رو از ذهنم شکار کنم و بعد به خودم اونقدر باور داشته باشم تا به اندازه ی یه هدف بزرگشون کنم.
اونقدر اعتماد ندارم به خودم تا مطمئن بشم می تونم هدفی داشته باشم ... هر هدفی میاد جلوی ذهنم تا می خوام بنویسمش بهم می خنده ، می گه من به این بزرگی ! من به این تاری و ماتی ! آخه تو دختره ی دم دمی مزاج با این اعتماد به نفس فسقلیت چه جوری می خوای اسم منو بذاری هدف و بخوای بهم برسی؟
خیلی ذهنم درگیر این چیزا شده امشب.
آخر سرم می شینم چیزایی رو می نویسم که استاد دوست داره بخونه و خودم نمی دونم چرا نوشتم ...
می دونم آخر همین کارو می کنم !ه
October 13, 2009 at 6:26 PM �
قشنگ ترین قسمت پستت عنوانش بود!
با قسمت اول پستت هم کاملا موافقم! :)
در مورد هدف هم، من آخر چیزی رو ننوشتم که استاد دوست داره بخونه، چیزی رو نوشتم که خودم دوست داشتم واقعیت داشته باشه، ولی... هرکی ندونه خودم خوووب میدونم که همه ی هدف های به این قشنگی، یه اراده کم داره!!
:|
October 13, 2009 at 9:07 PM �
منم با حرفات می دونی که موافقم... از این مدل حرف ها زیاااااااااد دارم هم اونایی که زدمشون هم اونهایی که حس می کنم هنوز بهترین زمان ممکن براشون نرسیده! شاید اصلا زمانی برای گفتنشون در نظر نگرفته باشم!
----------------------------------
فکر نکن جواب این سوال فقط برای تو سخته!
به نظر من هدف ها بزرگی و کوچیکیشون اصلا اهمیتی نداره... یعنی این آدمه که خوش درجه اهمیت اون ها رو معین می کنه.
به نظرم شروع کن به نوشتن، از چیزی که کمترین درجه اهمیت و برات داره تا مهمترین چیزها، همه شون رو بنویس حتی اگه 10000 تا باشه... یه جا هم نگهش داره، خوندن اونها 10 سال بعد حس عجیبی بهت میده!
October 13, 2009 at 10:30 PM �
بهتره که در مورد هدف هات این طوری فکر نکنی. هر چیزی که با تمام وجودت بخوای می تونی انجامش بدی. مهم اینه که بدونی چی می خوای، مستقل از اینکه می تونی بهش برسی یا نه. وقتی اونو فهمیدی، اینم کم کم درست می شه.
October 14, 2009 at 11:02 AM �
to arni : are manam akhare sar az koli arezoha o hadafaye riz miz gozashtam o chanta az oon masalan bozorgtarash ro radif kardam ! hamona ke eradeye ziadi mikhan ! :D
eykash mishod in eradaro az ye ja kharid, ya hatta dozdid :D
to CyanC : fekre khobie , inke adam oon hadafaye rizesham ye ja benevise o badha beheshon ye nega bendaze ... albate omidvaram badan ba'ese hasratam nashan :D ..
to hessan : gahy adam chizaE ro ke mikhad inghadr barash bozorg be nazar mian ke hes mikone khastan kafy nist :-? yani mikham begam goftanesh rahate ke age ba tamame vojod bekhay o ... vali mohem tar ine ke be khodet bavar dashte bashy.. ke man in bavaram be khodam zaEf shode !